بعضی وقتا یهو دلم میگیره
همه چی هست ولی دلم از همه سیره
هیچی حال منو خوش نمیکنه
حتی خورشید شب منو صبح نمیکنه
به من پناه نیار بدجوری داغونم خودم
مجبورم الان با این حال نابود سر کنم
من تایتانیکم با دریای آروم غرق شدم
یطوری بد انگار رسیده چاقو به عصب

دلم تنگ شده واسه وطنم
اشک میریزم به خودم میگم از سگ کمترم
اگه فردا جمع نکنم نرم ازین خراب شده
دلم میخواد بکشم خودمو ولی طناب شله
دلم میخواد برم پی خودم یجای دور گم شم
من بمیرم نبینم کل عمر حسرت و غم پر شم
سنگینی سرمو هیچ قرصی دوا نمیکنه
لبخند فیکمو نبین رفیق موهام سفید شده

تو غربتی کل روزات غروب جمعه ست
کل جهانت یهو میخوره به بن بست
تو وطنی کل فکرت میره پی رفت
وقتی میری نفس کشیدنت میشه سخت

تو غربتی کل روزات غروب جمعه ست
کل جهانت یهو میخوره به بن بست
تو وطنی کل فکرت میره پی رفت
وقتی میری نفس کشیدنت میشه سخت


بعضی وقتا یهو نفس میگیره
چون یابانجی ای هر شغالی واست یه شیره
جسمت آزاده ولی روحو آفت زدی بش
مغزت پاره انگاری صدتا سگ دریده
همش دلشوره انگار یچیزی گم کردم
گم تو خودم تو باتلاق رفتم تا گردن
غرق تو عشقو حال هیچ غمی رو نمیفهمم
ولی تو خلوت با غم دوری میجنگم

تو غربتی کل روزات غروب جمعه ست
کل جهانت یهو میخوره به بن بست
تو وطنی کل فکرت میره پی رفت
وقتی میری نفس کشیدنت میشه سخت

تو غربتی کل روزات غروب جمعه ست
کل جهانت یهو میخوره به بن بست
تو وطنی کل فکرت میره پی رفت
وقتی میری نفس کشیدنت میشه سخت